معنویات-مدعای اصلی بسیاری از مسلمانان این است که متن قدسی آوردهای جاویدان و همهزمانی-همهمکانیاست. یعنی نه بر این کتاب رنگِ کهنگی و رنگ پریدگی مینشیند و نه این آورده از قلۀ معارف و مواهب برکنار میافتد. امری که همانا نگارنده این سطور از لحاظ رونمایی”یعنی فحوای کلی این گزاره” با عموم مسلمانان همصدا و همداستان است، امّا از لحاظ زیرنمایی“یعنی نحوه دستیابی به این گزاره” با ایشان دارای زاویه و اختلاف عقیده.
علیایحال، چنانکه اقبال لاهوری فیلسوف شهیر هندی میگوید: «آن کتاب زنده قرآن کریم/حکمت او لایزال است و قدیم»،[۲] قرآن کتابی __و یا بهتر بگوییم معجزهای__ زنده و دارای گزارههای جهانشمول است و میباید برای آن اعتباری دائمی قائل بود. میباید از نگاهِ تکزمانی-تکمکانی به آن اکیداً خودداری نمود و برای آن تاریخِ مصرف متذکر نشد. و یا میباید آن را عامل برتری اقلیتی یا گروهی نشمرد و آن را نسبت به اکثریتی یا جماعتی دشمن ندانست. این متن قدسی در حدود این هزار و چهارصد سال ثابت کردهاست که نگاه آن از بند فلان زمان و بهمان مکان در میگذرد و هیچگاه برای هیچ بنیبشری بیدلیل نوشابه باز نمیکند.
معنویات-روشنفکریدینی یک نحله است، آغاز دارد و پایان نه. این نحله همچون رود روندهای دائماً در حال حرکت است و لحظهای بازنمیایستد. به معنای دیگر روشنفکریدینی متکی به یک متفکر و یا یک طیف اندیشنده نیست و از آنها معنا و مفهوم نمیستانداین نحله فراتر اشخاص و متعلقانِ به آن تعریف میشود و اینگونه حدود و ثغور میآفریند. بنابراین، روشنفکریدینی با اوجگیری یا افول متفکری اوج یا افول نمییابد و از نقشآفرینی بازنمیایستد. مثلاً به نام نظریهپرداز نظریه x بر خود نمیبالد و با حذف نظریهپرداز دیگری از صحنه کنار نمیرود. این نحله جریانی پایدار و توقفناپذیر است و این حقیقت رکن اساسی آن به شمار میآید.
علیایحال، نگارنده با این کلام آرش نراقی کاملاً مخالف است: عبدالکریم سروش را باید به یک معنا پایان پروژه روشنفکری دینی دانست. اما این «پایان» به معنای «شکست» و «مرگ» پروژهی سروش، و کاروبار روشنفکری دینی نیست. این «پایان» به معنای «کمال» آن پروژه در سروش است. پروژهی روشنفکری دینی در سروش به عمیقترین سطح خود آگاهی رسید.