اجتماعیات- مطلب من در نقد ترویج چندهمسری با واکنشهای فراوانی مواجه شد. بسیاری از سر لطف با نظر من همدل بودند، و پارهای نیز زبان به نقد گشودند. از همهی این عزیزان ممنونم و دستشان را به گرمی میفشارم.
اما در اینجا آنچه که مرا به نگارش این یادداشت تکمیلی کشاند، پاسخ به دیدگاه دوستانیست که تماماً از موضعی #مردسالارانه به این مسئله درمینگرند و معتقدند چندهمسری امریست برگرفتنی. اما نکتهی قابل عرض:
من باور دارم که طرح و بحث چنین مسئلهای بیش از هر چیز نیازمندِ مطالعات زمینهای و جامعهشناختیست و صرفاً احیایِ سنت سلف پاک، حتا اگر این سنت سنت پیامبراسلام(ص) هم باشد، کفایت نمیکند. در زمانه و زمینهی فعلی حرف زدن از مسئلهی چندهمسری بسیار ناخوانا و نامناسب نشان میدهد و اصلا با اقتضائات این دوران جور درنمیآید. صرفاً عدم ازدواجِ زنانی که به سال بالا رسیدهاند و دیگر کمکم دارند توان بارداریشان را از دست میدهند...، نمیتواند توجیه و دستآویز مناسبی برای رواجِ چندهمسری باشد و ما را مجاب به احیای این سنت کند.جماعتی که از این نوع نظام خانوادگی دم میزنند، گویی تنها یک چشمشان توانایی دیدن دارد و چشم دیگرشان نابیناست.
اگر ما زنان مجرد سن بالا داریم، مردان مجرد سن بالا نیز داریم؛ و اگر ما مجازیم که به صرف تجرد زنانِ مذکور حکم به احیای چندهمسری بدهیم، میتوانیم به صرف تجرد مردان پا به سنگذاشته و مجرد نیز، از احیای #چندشوهری سخن بگوییم. بله، اگر مورجان چندهمسری خود را حامی زنان پا به سن گذاشته و مجرد معرفی میکنند، دیگرانی نیز میتوانند از در حمایت از جنس مخالف برآیند و از احیای چندشوهری دفاع کنند. به نظر نگارنده، اگر ما توجیه دستهی نخست در ترویج چندهمسری را عقلانی بدانیم، میباید توجیه دستهی دوم در "ترویج چندشوهری" را نیز بپذیرم و بر روی آن سرمایهگذاری کنیم....
نتیجتا من برآنم که احیای چندهمسری در شرایط فعلی نوعی نگاه مردسالارانه و در ادامهی برتری جنس به ظاهر قوی در طول تاریخ است و کاملا از مسئلهناشناسی مورجان آن برمیخیزد. نه چندهمسری و نه چندشوهری هیچکدام در دوران فعلی موضوعیت اجتماعی_روانی ندارند و نمیتواند رهگشای مسائل پیشرو باشند.
حسین پورفرج
هفدهم آبان ماه نود و هشت