وقتی سیل رحمتِ الهی میشود!
پردهی اول: قدیمیها ضربالمثل معروفی داشتند که امروز نیز بسیار پر کاربرد است. "وقتی برای کسی حادثهای تلخ پیش میآمد و او از لحاظ مادی متضرر میشد، همه میگفتند: خدارا شکر که تنت سالم است؛ ضرر مالی جبران شدنیست اما ضرر جانی هرگز!".
پردهی دوم: سیل خانه و کاشانهی بسیاری از هموطنانمان را به کام خود کشید و چیزی از آن باقی نگذاشت. بسیاری از ما در دل خود و یا علناً به سیلزدگان ابراز همدردی کردیم و گفتیم: خدارو شکر که تنتان سالم است و این خسران صرفاً مالیست. مال و منال به هیچ کس وفا نکرده و نمیکند. جانتان را عشق است و...
پردهی سوم: مردم ما حال به خود مینگرند و اینبار خطاب به خود _ و نه به سیلزدگان_ میگویند: خدارو شکر که ما از سیلزدگان نیستیم، گرانی و فوران بیمنطق قیمتها پیشکشمان. آخر که چه؟! روزی که پایین میآیند؟! قرار نیست که گوجهفرنگی همیشه کیلویی ده هزار تومان باشد. پراید با این کیفیت و امکانات شصت میلیون تومان؟! خدارو شکر که حداقل خانهیمان را آب نبرده و میتوانیم در کنار یکدیگر نان در آب خیس کنیم و زنده بمانیم.
پردهی چهارم: مسئولان به شرایط نگاه میکنند و با دیدنِ این وضعیت با خود میگویند: خدارو شکر که سیل آمد و مردم کم و بیش مشکلاتِ اساسی زندگیشان را فراموش کردند. چه خوب شد! سیل باعث شد که مردم کمتر به جانمان نق بزنند و کمتر زبان به گلایه بگشایند. خدا پدرومادر باران را بیآمرزد با این باریدنش. با این آتیشی که سوزاند. ما که خانهیمان امن است، بیخیال بقیه. چه خوب شد که سیل آمد و مرد سرشان به آن گرم شد. سیل خسارت هم که بزند، باز مردم هستند. جیب مردم باید برای مردم خالی شود؛ چرا نشود؟! ما مگر کم مشکل داریم. یک گوشهی کار را نیز خودشان بگیرند. و...
فرجام: میبینید. حتی سیل هم میتواند برای خیلیها رحمت الهی باشد. ضمن همدردی با سیلزدگان عزیز کشورم، مردم سایر نقاط را نیز دریابید. قرار نیست که همهی خانهها را سیل ببرد تا دریابیم بعضیها نیاز به کمک دارند و با سیلی صورتشان را سرخ نگه میدارند.
حسین پورفرج
بیست و چهارم دیماه نودوهشت