تفکرات دائیجان ناپلئونی بومرنگی
هر از چندگاهی حادثهای تراژیک در ایران اتفاق میفتد. "حادثهی پلاسکو"، "زلزلهی کرمانشاه"، حادثهی "کشتی سانچی"، "حملات تروریستی در مجلس و اهواز"، "سیلِ گلستان، شیراز و سیستان و بلوچستان" و... . اتفاقات تلخی که جان عزیزان ما را گرفته، و ما ایرانیان را به سوگ نشانده.
وقتی به حواشی این حوادث خوب درمینگرم، به "واکنشهای عوامانهی مسئلهشدهای" میرسم که نمیتوانم از آن ساده عبور کنم. بگذارید نام این واکنشها را "تفکرات دائیجان ناپلئونیِ بومرنگی" بنامم. مراد من از این اصطلاح: الف)شیوع و عمومیت یافتن توهم توطئه/ ب)در میان بدنهی عوام جامعه/ ج) نه به نفع حاکمیت در برابر دشمنان خارجی/ و د) بل، به ضرر حاکمیت در شرایط اضطراریست. بله، وقتی به حواشی این حوادث ناگوار نظر میفکنم خوب ردپای این واکنشهای برگشتی و توهمی را درمییابم و آن را تبیینپذیر میدانم. واکنشهای ناموجهی که تماماً از دل باورهای نادرست و غلط بالادستیان به بدنهی جامعهی ایران _آنهم ظرف چند دهه_ انتقال یافته و البته علیهی آنان به کار آمده. آنها که با تاریخ متأخر به خوبی آشنایند، تصدیق میکنند که چقدر از ابتدای انقلاب تا امروز اینگونه تفکرات دائیجان ناپلئونی و دیگرستیز در میان ما رواج داشته و از دهان این و آن خارج شده. اینکه فلان اتفاق توطئهی فلان کشور خارجیست، و یا بهمان خرابکاری نتیجه دخالت بیگان است، نمونهی روشنیست بر این مدعا.
چنانکه آوردم بارشِ اسیدی این تفکرات توهمی بدنهی عظیمی از جامعهی ایران را مبتلا به سرطانِ "افکار داییجان ناپلئونیِ بومرنگی" کرده و در برابر بانیانِ آن سربرافراشته. خوب به یاد دارم وقتی ساختمان پلاسکو بر اثر آتش فروریخت بسیاری میگفتند که این ساختمان را خودشان از بین بردند تا مرگ فلان سیاستمدار را پوشش دهند؛ و البته بماند که در خصوص همان سیاستمدار نیز این گمانهها کم نبود. خود شما بنگرید که در خصوص زلزلههای پیشین و خصوصاً زلزلهی کرمانشاه چه تفکراتی وجود داشت. اینکه این تکان خوردنهای زمین نتیجهی پروژهی هارپ آمریکاست، خود نمایانگر چنین مسئلهایست. و نیز گفتن ندارد که در خصوص حادثهی سانچی تفکر بسیاری این بود که این کشتی حامل مواد نظامی به عزیمت کره شمالی بوده و هرگز جنبهی تجاری نداشته. و...
بنابراین، سخت باور دارم که چنین تفکراتی در آینده شیوع بیشتری خواهد یافت و اگر بالادستیان ما به فکر نیایند کار سختتر هم خواهد شد. بهتر است به جای فرافکنیهایِ سیاسی معترف به خطاهای ریز و درشت خود باشیم و هی توپ را به زمین دیگران نیاندازیم.
حسین پورفرج
1398/10/25