آیا خدا در خلقت امامان دستکاری کرده است؟!
در کتب حدیث شیعیان امامان از همه لحاظ همچون خلقت، علم، فضل و... یکسان و همانند تصویر شدهاند. در بحارالانوار آمده است:
«…إنّ فضل أوّلنا يلحق بفضل آخرنا و فضل آخرنا يلحق بفضل أوّلنا …خلقنا واحدٌ و علمنا واحدٌ و فضلنا واحدٌ و كلّنا واحدٌ… أوّلنا محمد و أوسطنا محمد و آخرنا محمد»[بحار، ج ۲۵، ص ۳۶۳]/زيد شحّام از امام صادق (عليهالسلام) پرسيد: امام حسن (عليهالسلام) افضل است يا امام حسين (عليهالسلام)؟! آن حضرت در جواب فرمود: فضل اول ما به آخر ما و فضل آخر ما به اول ما برميگردد …خلقت ما يكي است، علم ما يكي است، فضل ما يكي است، همه ما در پيش خدا يكي هستيم… اول ما محمد است، وسط ما محمد است، آخر ما نيز محمد است.
حدیث بالا سخت میتواند محل مناقشه باشد. تصویری که در این کلام از امامان شیعی ارائه شده است، بسیار عجیب به نظر میرسد. در ابتدا صراحتا میباید تردیدم را نسبت به این حدیث ابراز کنم و آن را جزو منقولات مجعول بیانگارم. چگونه امکان دارد عدهای انسان ـــــ حتی با اذعان به اینکه جملگی اماماناند و شخصیتهایی والامقام دارند،ــــــ از هر حیث همچون علم، فضیلت، نحوی نگاه به مسائل مختلف و... همسان و همانند باشند و هیچ خصیصهی منحصر به فردی در ایشان یافت نشود. امامان علیرغم تمام آن ویژگیهایِ برجسته در وهله اول انسانند و هیچ دو انسانی ــــ حتا اگر امام هم باشند،ــــــ میدانِ انسان بودنشان یکسان و مشابه نیست. چنین نگاهی امامان را به محصولات خط تولید یک کارخانهی الهی مبدل میسازد و چیزی از نقشآفرینی یگانه و تنهای آنان باقی نمیگذارد. هیچ معنا ندارد که ما دست به حذفِ تفاوتها و ناهمسانیهای طبیعی و معقولِ امامان با یکدیگر بزنیم و اینگونه مرز آنها را از مابقی آدمیان جدا کنیم. اینکه بگوییم امامان ما از یکدیگر مو نمیزنند، چندان سخنِ روا و موجهی به حساب نمیآید و چیزی بر بزرگی و وجنات آنان اضافه نمیکند. این حرف شاید از این پیشفرض نادرست برخاسته باشد که امامان شیعه اصلاً خمیرمایهیشان از ما آدمیان متعارف تعمداً و ازلاً متفاوت و دیگرگونه بوده، و خدا شخصاً خود وجودِ مبارک ایشان را دستکاری کرده است. امامان شیعی نتیجهی دستکاری تعمدی خدا در آزمایشگاهِ انسانآفرینیِ الهیاند و لذا اینگونه نوعاً و وجوداً با دیگر آدمیان فاصله و مرزبندی دارند. این پیشفرضهای تماماً قابل چانهزنی به وضوح در نحوهی امامشناسی و باورهای مذهبی بعدیِ ما تاثیر گذاشته و به نوعی دریافتهای پسینی ما را به تحتالشعاع قرار داده.
حال، من در اینجا مایلم که به پیشنهاد طرحی پژوهشی در باب نحوهی امامشناسیمان بپردازم و پا به عرصهای کمرهرو بنهم. چرا ما نیاییم و اینبار به جای پرداختن به شباهتها به تفاوتها نظر کنیم؟! و دست از همهیگانهانگاری امامان شیعی برداریم؟! نگارنده شخصاً باوردارد که امامان ما نیز میتوانند با وجودِ تمام بزرگیها و اقبالناکیها با یکدیگر دارای اختلاف عقیده باشند و نگاهشان در باب برخی تا بسیاری از مسائل با هم نخواند. امامان ما ربات نیستند که تنها براساس دادههایِ تعریفشده و ثابتی که خدا در ذهنشان تزریق کرده است در موقعیتهای مختلف تصمیماتِ از پیش تعیینشده و مشخص بگیرند و لذا هیچگونه بکری و تفاوتِ نگاهی در ایشان قابل رؤیت نباشد. امام و غیرامام ندارد؛ انسان است و اختلافاتِ معقولِ مقبولِ نوعیتیاش. ما نمیباید میانِ امامان و مابقی انسانها ذاتاً و نوعاً مرز قائل شویم و آنها را تافتههایی جدا بافته قلمداد کنیم. امامان اگر انسانند نمیتوانند با دیگر هممقامانِ خود مو به مو شبیه و همانند باشند و هیچ تفاوتِ حتا طبیعیای در آنها یافت نشود. این شدنی نیست و اصلاً نوعی بدامامشناسیست.
نتیجتاً من باور دارم که امامان ما میتوانند با یکدیگر در باب موضوعات گوناگون دارای اختلافِ عقیده و ناهماندیش باشند و این وظیفهی ماست که نیک این مسئله را رصد کنیم. دیگر خوب است دست از نگاههای تجلیلی صرف برداریم و اندکی به تحلیل نیز بها بدهیم. پروژهی بازامامشناسی ما و خاصه رصد و تئوریزه کردن تفاوتهای علمی-معرفتی امامان با یکدیگر حقیقتاً میتواند پروژهی جذاب و پر خوراکی برایِ سالها مطالعه و بررسی مسلمانان معرفتاندیش باشد و به نوعی بار ما را نیز بار نماید. ما در اول قدم میباید بدانیم امامان پیش و بیش از هر چیز دیگری انسانند و هیچ دو انسانی کاملاً در علم و فضل و چه و چه با یکدیگر یکی و یکسان نیستند.
حسین پورفرج
هشتم دیماه نودوهشت